عصر ایران- آغاز هشتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، حمله هوایی اسراییل به دوحه و هدف قرار دادن رهبران حماس، نشانهای از تلاش نتانیاهو برای برهم زدن روند صلح و ادامه رویکرد نظامیگرایانه در منطقه است.
کامران قسانف (Kamran Gasanov) استاد ارشد، گروه نظریه و تاریخ روزنامهنگاری، دانشکده زبانشناسی، دانشگاه دوستی ملل روسیه در یادداشتی که در تارنمای باشگاه گفتوگوی والدای (Valdai Discussion Club) منتشر شده به تبعات حمله اسرائیل به قطر پرداخته است. در این یادداشت آمده است:
در روز افتتاحیه هشتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در پایتخت کشوری که به دنبال راهحل دیپلماتیک برای یکی از طولانیترین درگیریهای تاریخ اخیر است، رویدادی رخ داد که هم ماهیت سازمان ملل و هم تلاشها برای حل و فصل مسالمتآمیز منازعات را تهدید میکند.
نیروی هوایی اسرییل با پهپادها و جتهای جنگنده خود به پایتخت قطر حمله کرد. این عملیات با نام کنایهآمیز "اجلاس آتش" انجام شد. اهداف ۱۵ جت جنگنده و ۱۰ بمب، ساختمانهایی بودند که رهبران حماس از جمله خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی، و خلیل الحیه، رهبر این گروه فلسطینی در غزه، در آنها زندگی میکردند.
دلیل رسمی اقدام نظامی ارتش اسراییل، حمله تروریستی اخیر حماس در اورشلیم (بیت المقدس) بود که جان شش نفر را گرفت. با این حال، با توجه به تحولات حداقل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نیازی به جستجوی دلایل این حمله لازم نیست. از آن روز، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، هدف خود را نابودی کامل "جنبش مقاومت اسلامی" قرار داده که از نظر اسراییل یک هدف مشروع است، زیرا این سازمان (از نظر اسراییل) به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشود. توجیه دیگر برای این جنگ، ادامه اسارت حدود ۵۰ گروگان اسرائیلی در غزه است که حماس در جریان عملیات طوفان الاقصی به اسارت گرفته است.
بدون هیچگونه کمرنگ کردن عامل انتقام به دلیل آخرین حمله (حماس) در اورشلیم – زیرا اسرائیل به ندرت حمله به خود را بدون جواب میگذارد – مهم است که اهداف عملی و سیاسی حملات به دوحه را درک کنیم. چرا قطر؟ در حالی که میتوانست یک اقدام نظامی تنبیهی و نمایشی دیگر که برای جامعه بینالمللی آشناست، در غزه یا کرانه باختری، جایی که حمله تروریستی رخ داد، انجام شود. قطر یک کشور مستقل است، بخشی از "محور مقاومت" ایران نیست و روابط گرمی با کشورهایی چون آمریکا، ترکیه (با ۵۰۰۰ نیرو در قطر) و نیز چین، عربستان سعودی و روسیه دارد. خطر این اقدام برای اسراییل باید از منافع مورد انتظار بیشتر باشد.
چرایی دلایل اقدام نظامی را باید در دو حوزه جُست. اولاً، قطر، همراه با ترکیه و ایران، یکی از حامیان اصلی حماس است. علاوه بر این، دوحه هم پول و هم قلمرو برای استقرار رهبران دفتر سیاسی خود را در اختیار این جنبش قرار میدهد. البته اختصاص میلیونها دلار نه برای حمایت از حماس در مبارزه با اسراییل، بلکه برای حمایت از توسعه نوار غزه، از جمله در چارچوب برنامههای بشردوستانه سازمان ملل (آنروا) بوده است. در سال ۲۰۱۲، زمانی که حماس از مخالفان بشار اسد حمایت کرد، مشعل از دمشق به دوحه نقل مکان کرد (تا سال ۲۰۱۲، رهبری سیاسی حماس در سوریه مستقر بود). اسماعیل هنیه، رهبر سابق حماس که سال گذشته در تهران کشته شد، از سال ۲۰۱۶ در قطر زندگی میکرد.
با این حال، حمایت قطر از سازمان فلسطینی به طور کامل هدف انتخابی اسراییل را توضیح نمیدهد، یا حتی آن را بیجواب میگذارد.
اولا قطر تنها حامی حماس نیست. حامی اصلی آن ایران است. ثانیاً، اسراییل سال گذشته موافقت کرد مذاکرات آتشبس را در دوحه برگزار کند. زمینه سازی قطر برای همه مناسب بود: آمریکا، حماس و خود اسراییل. چرا به محل مذاکرات را حمله میکنند؟ پاسخ ظاهراً واضح است: برای بر هم زدن هرگونه تلاش دیپلماتیک. این سؤال پیش میآید: چرا نتانیاهو میخواهد مذاکرات را بر هم بزند؟ سه رویداد پاسخ این سوال را ارائه میدهند:
در ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۴، تقریباً بلافاصله پس از از سرگیری مذاکرات در دوحه، کنست (پارلمان) اسراییل علیه ایجاد کشور فلسطین رأی داد. تقریباً دقیقاً یک سال بعد، در ۲۳ ژوئیه، از الحاق کرانه باختری (به اسراییل) حمایت کرد. در اواسط اوت، ارتش اسراییل عملیات "ارابههای گیدئون II" را آغاز کرد که سومین عملیات از زمان آغاز رویدادهای خونین در غزه بود.
نخستوزیر اسراییل آماده پذیرش یک دولت جایگزین در غزه نیست، دولتی که حماس در مذاکرات اخیر در غزه، در ازای پایان جنگ و خروج نیروهای اسراییلی از این منطقه، با آن موافقت کرده بود. ماه گذشته، نتانیاهو به صراحت به تعهد خود به مفهوم "اسرائیل بزرگ" اشاره کرد، و وزیر خارجه او- گیدئون ساعار- به اسپانیا و فرانسه پیشنهاد داد - اگر تا این حد مایل به ایجاد فلسطین هستند، آن را در خاک خود ایجاد کنند.
اگر دلیل حملات هوایی به حماس، بر هم زدن مذاکرات و مشروعیت بخشیدن به یک عملیات گسترده برای اشغال کامل غزه باشد، پس میتوان مجمع عمومی سازمان ملل متحد را که در همان روز آغاز شد، به عنوان ماشه عمل در نظر گرفت. در آنجا بود که فرانسه، بریتانیا، بلژیک، کانادا و استرالیا قصد داشتند استقلال فلسطین را به رسمیت بشناسند.
تخریب دیپلماسی به خودی خود به معنای پیروزی در یک عملیات نظامی نیست، اما قالب حل و فصل فلسطینی-اسراییلی را محدود میکند و آن را به یک مسیر زورگویانه هدایت میکند که برای نتانیاهو سودمند است. نکته اصلی برای اسراییل این است که واکنش بینالمللی زیاد دردناک نباشد و حمایت ترامپ (از اسراییل) کاهش نیابد.
در مورد واکنش جامعه بینالمللی، تقریباً تمام کشورهای جهان، از جمله قدرتهای جهانی و منطقهای، همبستگی خود را با قطر اعلام کردهاند. عربستان سعودی، ایران، ترکیه، امارات متحده عربی، و مصر حمله اسرائیل را "بزدلانه" میدانند. به گفته محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی، نخستوزیر قطر، دوحه در حال آمادهسازی پاسخی مشترک با کشورهای دوست است.
با توجه به تجربه قبلی واکنش یکپارچه اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی در مورد فلسطین، اسراییل چیزی برای ترسیدن ندارد. شرکای تجاری اصلی آن کشورهای غربیاند که با وجود تهدیدات، تحریمی علیه اسراییل اعمال نخواهند کرد. اقدامات جدیتر، مانند اقدام نظامی، نیز بعید است.
جهان اسلام، که شامل ایرانیان، اعراب و ترکها میشود، به اندازه کافی متحد نیست تا این گروهها برای یکدیگر بجنگند. علاوه بر این، تشدید تنش با اسراییل به روابط تجاری و مالی مهم بین کشورهای منطقه و اتحادیه اروپا و آمریکا آسیب میرساند، که به طور طبیعی در صورت حمله فرضی، از دولت یهود حمایت خواهند کرد. آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان هم پایگاههای نظامی بزرگی در امارات متحده عربی، کویت، اردن، بحرین و خود قطر دارند.
------------------------------
*برگردان از محمد حسن گودرزی
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر